سرخط خبرها
خانه / اخبار / رابطه متقابل امام خمینی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

رابطه متقابل امام خمینی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

یکی از راویان ارتباط فی‌مابین حضرت امام خمینی(س) و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، مهندس محمد هاشمی رفسنجانی است که بعضاً مطالبی را از دوران طلبگی برادر تا رحلت ایشان بیان نموده است.
به‌مناسبت چهلمین سالروز ترور ناجوانمردانه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی توسط گروه فرقان و سی‌امین سالروز ارتحال ملکوتی امام خمینی(س) به گفتگو با ایشان نشستیم. مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
خبرنگار: آقای هاشمی، مطلب درباره ارتباط امام خمینی(س) و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی زیاد منتشر شده است و بسیاری از علماء مسئولان – مبارزان، انقلابیون و حتی مردم عادی مطالبی را درخصوص عنایت ویژه و اعتماد بی‌نظیر امام خمینی(ره) نسبت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بیان نمودند، شما نسبت به روابط فی‌مابین ایشان چه میدانید وچه میتوانید برایمان بازگو کنید.
هاشمی: در پاسخ به سوال شما – رابطه فی‌مابین افراد را می‌توان ازطرق مختلف تعریف وارزیابی نمود، بعنوان مثال: افراد موردنظر چه شناختی از یکدیگر دارند؟ چه نوع رابطه فی‌مابین آنها وجود داشته یا دارد؟ چه همکاری‌هائی فی‌مابین بوده و یا می‌باشد؟… و این موارد میتواند به استناد گفتارها – نوشته‌ها یا همکاری‌های اشخاص مورد نظر و یا به نقل از کلام و اطلاع دیگران بررسی و ارزیابی شود.
در چارچوب این مقدمه کوتاه به سوالاتی‌ که مطرح می‌فرمائید پاسخ میدهم.
خبرنگار: ازجنابعالی تشکر می‌کنم اگر اجازه می‌فرمائید، سوالات را مطرح کنم.
هاشمی: خواهش می‌کنم بفرمائید (با خنده) سوالات سخت نباشد که بتوانم جواب دهم.
خبرنگار: ممکن است به اختصار و خیلی کوتاه بفرمائید، آقای هاشمی امام خمینی را چگونه توصیف می‌کردند؟
هاشمی: کوتاه‌ترین جمله‌ای که ازایشان درباره امام خمینی(ره) دیدم در مقدمه کتابی است که درباره امام خمینی نوشته شده است، اینگونه امام را توصیف کرده‌اند:
امام خمینی(ره) ابر رحمت الهی بود که خداوند کریم برای تحقق وعده‌های پیروزی مستضعفان بر مستکبران به مردم ایران، جهان اسلام ومحرومان دنیا هدیه کرد تا در عصر انزوای دین از جامعه، باران امید در دل‌های مایوس ببارد.
بزرگ مرد صبوری که با آمیزه‌های فقهی، عرفانی، حکومتی و سیاسی مسیر تاریخ ایران را از انحراف پهلوی نجات داد و در مسیر حق نهاد.
سخن گفتن از شخصیتی چنین جامع‌الشرایط با همه دقت، آسان نخواهد بود و آنچه که در طول سالهای متمادی، یعنی از نیم قرن پیش، درباره سجایای اخلاقی امام گفته شد، استنباط‌های فردی از شخصیت ایشان است و چه بسا رازهایی که در رفتار، گفتار و کردار ایشان نهفته بود و هست و آیندگان به‌تدریج پی به اسرار آن خواهند برد.
آنچه در این مجموعه آمده، اندکی ازبسیار حرف دل من، درباره امام است البته تمام آنچه را که ازسال ۴۲ وحتی قبل ازآن درباره ایشان می‌دانستم، یا به خاطرشرایط سیاسی زمان نمی‌توانستم بگویم یا آنچه را که گفته‌ام در جایی ثبت نشده و فقط بخشی از آنها در گزارش‌های جاسوسی ساواک در جایی ثبت شده است.
در سال‌های پس ازپیروزی انقلاب نیز به تناسب شرایط جامعه، هرجا که پیش آمده ازشخصیت ونقش ایشان در اصلاح امور اسلام و ایران سخن گفتم و مطمئنم مولف جوان این اثر با همه تلاشی که کرده، به همه آنچه درباره امام گفتم و نوشتم دسترسی نداشته است، امیدوارم محققان امروز کشور و جهان اسلام، با کنکاش درباره ابعاد شخصیتی امام خمینی راه شناخت این شخصیت بی‌بدیل وکم نظیر را دراوج تبلیغات مسموم دشمنان اسلام و ایران برای آیندگان هموار سازند.
خبرنگار: آقای هاشمی، گفتید این مطلب در مقدمه کتابی درباره امام خمینی نوشته شده است، ممکن است نام کتاب و مولف آن را بفرمائید.
هاشمی: بله کتابی است بنام «امام خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بکوشش آقای عبدالرزاق اهوازی» با نظارت گروه تاریخ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) توسط موسسه چاپ و نشر عروج وابسته به موسسه تنظیم و نشر امام خمینی(ره) منتشر شده است.
این کتاب یا مقدمه کوتاه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و پیشگفتار، گردآورنده محترم در ۴۵۳ صفحه منتشر شده است. تا آنجائی که حافظه من یاری می‌کند، مطالب کتاب مستند و صحیح است، لهذا خواندن کتاب را به محققین محترم و علاقمندان، به دانستن واقعیت‌ها توصیه می‌کنم.
خبرنگار: جناب آقای هاشمی، این تعابیر بلند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درمورد امام خمینی(ره) یادآور آیه مبارکه «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی‌الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین» می‌باشد، که گویا مفسرین آیه را دلیل برپائی حکومت عدل حضرت امام زمان (عج) می‌دانند. برداشت شما از این تعابیر بلند در مورد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران چیست؟
هاشمی: گفتم سوال‌های سخت نپرسید، که بتوانم جواب بدهم، این همان سوالات سختی است که پاسخ گفتن آن هم برای فردی چو من مشکل است.
به نظر من واقعیت و رسالت و سرانجام انقلاب اسلامی همین برداشتی است که شما از تعابیر بلند مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی کردید، البته توضیح در این باره وقت‌گیر است، اما مصادیق زیادی در فرمایشات امام خمینی و شیوه و نوع رهبری امام ازآغاز نهضت اسلامی می‌بینیم که این انقلاب مقدمه انقلاب حضرت مهدی(عج) می‌باشد و یکی از ادله‌ای که من برای آن دارم این است که انقلاب حضرت مهدی(عج) برای احیاء وحاکمیت ارزشهای اسلام ناب محمدی (ص) بر زمین است و امام خمینی از ابتداء که مبارزه را شروع کردند خواسته و دعوتشان احیا ارزش‌ها و عمل به اسلام و ارزش‌های اسلامی بود.
ایشان یک ایدئولوگ نبودند که مطلب جدیدی بیاورند، ایشان یک احیاگر بودند که خواهان احیا و عمل به احکام اسلامی و یا حاکمیت اسلام در ایران و سایر کشورهای اسلامی بودند و نیز حمایت از محرومین و مستضعفین در جهان یکی از آرمانهای امام خمینی بود و همواره کوخ‌نشینان را بر کاخ نشینان ترجیح می‌دادند، اگربه سخنرانی امام درسال ۱۳۴۳ درقضیه کاپیتولاسیون که درمسجد اعظم قم انجام شد توجه کنید می‌بینید، امام خمینی – علمای قم ونجف وسایربلاد وهمچنین سران کشورهای اسلامی وحتی شاه ایران را مورد خطاب قرار می‌دهند و می‌گویند: «رفت اسلام به داد اسلام برسید».
خبرنگار: متاسفانه نسل امروز شناخت دقیقی از امام خمینی ندارند و دشمنان نیز در ابعاد وسیع علیه امام خمینی و جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند و متاسفانه رسانه‌های عمومی هم کمتر به معرفی امام و یاران امام و اهداف انقلاب اسلامی عالمانه توضیح می‌دهند، مطالب کلیشه‌ای در مناسبتها می‌گویند مخصوصاً رسانه ملی با بیانات امام گزینشی برخورد می‌کند که دراین شیوه بجای معرفی ابعاد وجودی امام، امام را یک بعدی آنهم خیلی خشن معرفی می‌کند.
خبرنگار: مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از سن ۱۴ سالگی تا پایان عمر امام خمینی با امام و همراه امام و از یاران امام بودند. ایشان اندیشه‌های امام را چگونه توصیف می‌کردند؟
هاشمی: از اول خواست شما بر اختصارگوئی بود که بتوانیم به سوالات زیادی پاسخ دهیم ولی با اینگونه سوالات ناچارم از اختصار صرف‌نظر کنم که تا حدودی حق مطلب ادا شود.
مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در همان کتاب امام خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی – از صفحه ۳۳۳ تا صفحه ۳۴۵ نقاط برجسته اندیشه امام را توصیف می‌کند – در اینجا به چند جمله ازآن اکتفا می‌کنم. (علاقمندان به آن کتاب مراجعه فرمایند) ایشان می‌نویسند: نقاط برجسته اندیشه امام را که منشاء این حرکت مهم تاریخی زمان ماست عرض میکنم:
اولاً؛ من درطول دوران طلبگی وتحصیل وتحقیقم با شخصیتی مثل امام برخورد نکردم که مجهز به آشنائی با عمق مسائل اسلام باشد.
جهان را ازطریق فلسفه بخوبی بشناسد، خدا را ازطریق عرفان ناظر ببیند با مبنای عقیدتی اسلامی کاملاً مجتهدانه وعالمانه وازطریق بحثهای کلامی برخورد کند وبا معارف اسلامی هم درابعاد فقهی وهم درابعاد اخلاقی آن ازطریق علم اصول فقه واخلاق ارتباط داشته باشد، این سطح دانش که درهمه آنها در سطح اجتهاد صاحب نظر بودند. حفظی و متعلق به دیگران نبود، تقلید نکردند و وابسته به دیگران نبودند تفکری بوده که خود ایشان به آن رسیدند وروی آن ایستادگی کردند وزندگی خود را نیز با تفکراتشان تطبیق دادند، پس اسلام‌شناسی به معنای وسیع از عقاید تا اخلاقیات و خداشناسی از مبداء تا معاد، مهمترین زمینه فکری وروحی اندیشه‌های شخصی ایشان بوده است که برای کارها و شناخت‌های بعدی مبناست.
ثانیاً؛ شناخت جهان – بخصوص ایران و جریانهای تاثیرگذار بر تاریخ آن دوران بود که ایشان استعمار را خوب می‌شناخت.
بی‌دلیل نبود که ایشان اینقدر به سلطه آمریکا حساس بودند. چون در آن موقع آمریکائی‌ها سردمدار مسائل منطقه و جهان بودند، همین مسئله باعث شد که ایشان تهاجم اصلی را درمسائل جهانی بسمت قدرت استعماری آمریکا متوجه کردند.
درباره داخل ایران و دنیای اسلام به این نتیجه رسیده بودند که احزاب در مناطق ما مخصوصاً در ایران کم محتوی و پوشالی هستند و در زندگی مردم تاثیرگذار نیستند، همیشه بعضی احزاب پل نفوذ خارجی‌ها شدند و بعضی دور خودشان چرخیدند.
مسئله‌ای که ذهن ایشان را بسیار مشغول کرده بود و درحد اسطوره بود ایشان خیلی به مردم اتکا داشتند و فکر می‌کردند، که هرکاری که بخواهد دردنیای اسلام وجهان سوم انجام شود بدون حضور موثرمردم نمی‌شود، شرایطی نمی‌دیدند که یک شخص – گروه – حزب و یا چند روشنفکر بتوانند جامعه را عوض کنند، به این اندیشه مبنای اسلامی می‌دادند. در همین مسئله ایشان ازحکومتها و دولتهای وابسته به استکبار در جهان سوم و بخصوص دنیای استکبار تنفر داشتند.
می‌فرمودند: اینها بسیارخطرناک هستند، اینگونه آدم‌ها برای منافع خودشان پل پیروزی کفر و استعمار می‌شوند و کشور، دین و میهنشان را در خدمت استعمار می‌گیرند اینها بسیارخطرناک و مضرند، ریشه درد را در استبداد و استعمارمی دانستند که این دو با هم هستند، یعنی استعمار برای منافع خود استبداد را خلق می‌کنند و اگر استبدادی وجود دارد آنرا تقویت میکنند و استبداد هم برای تداوم کار خود درمقابل طغیان ملت به استعمار متکی می‌شود، استبداد واستعمار دو لبه قیچی هستند که مردم را می‌خورند.
خبرنگار: آقای هاشمی مطالبی که فرمودید، عموماً از مقوله سیاسی است، ازنظر اقتصادی امام چه اندیشه‌ای برای مردم وایران داشتند لطفاً خیلی مختصر پاسخ دهید.
هاشمی: در صفحه ۳۲۰ همین کتاب مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تحت عنوان «آرزوی امام» چنین نوشته‌اند.
«امام یک آرزوی بزرگ داشت که درزمان خودشان خیلی ندیدند، اما پایه‌اش را گذاشتند و رفتند، وآنهم استقلال اقتصادی و بی‌نیازی کشور و نشان دادن بعد سازندگی مکتب اسلام است، این برای امام فوق‌العاده بود». امام دراواخر عمر که احساس کردند عمرشان درحال تمام شدن است ودیدند کسی بعد ازایشان، نمی‌تواند این جنگ را اداره کند وکشورضعیف میشود هم جنگ را با آن تلخی تمام کردند وهم سیاستهای سازندگی را نوشتند و به ما دادند.
خبرنگار: اگر امروز امام بودند، از این وضع کشور و گرانی‌ها رنج می‌بردند؟
هاشمی: آنچه از امام می‌شناسم و توجهی که امام به مردم و مخصوصاً کوخ‌نشینان داشتند، بله بسیار رنج می‌بردند و حتماً بازهم برای آسایش و رفاه مردم «جام زهر دیگری را می‌نوشیدند».
خبرنگار: آن جام زهر چه می‌توانست باشد؟
هاشمی: نمی‌دانم، اما می‌دانم آنچه می‌توانست مشکل مردم را حل کند انجام می‌دادند، امام شدیداً با افراط و تفریط در هر امری مخالف بودند.
خبرنگار: آقای هاشمی، موضوع گفتگوی ما روابط فی‌مابین امام خمینی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود درباره این روابط شما چیزی نگفتید.
هاشمی: در ابتدا برای آغاز بحث مطالب کوتاهی بعنوان مقدمه و چارچوب گفتگو گفتم و بنا شد شما سوال بفرمائید و من اگر بتوانم جواب بدهم. اگر در این مورد موضوع خاصی مورد نظرتان است بعنوان سوال بفرمائید.
خبرنگار: شما از نظر امام راجع به آقای هاشمی چه می‌دانید و این روابط را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
هاشمی: از نظرات امام خمینی(ره) نسبت به افراد از جمله آقای هاشمی از دو طریق می‌توان پی برد.
اول – گفتاری که در مورد افراد به‌مناسبت‌های مختلف گفته‌اند.
دوم – از کارها و مسائلی‌ که به آنها واگذار کردند و خواسته‌اند انجام دهند.
نسبت موضوع اول یعنی کلام امام نسبت به افراد مطالب زیاد نیست معمولاً هم توقع نیست که شخصیتی درجایگاه امام نسبت به یک طلبه سخنرانی کند، مطلب بنویسد و از این قبیل مسائل.
امام آنچه در مورد آقای هاشمی فرمودند، تعابیر بلند و پرمحتوائی است با توجه به اینکه این ایام مصادف است با چهلمین سالروز ترور ناجوانمردانه و ناموفق آقای هاشمی توسط گروه فرقان، مناسب است پیام حضرت امام به ایشان را بازخوانی کنیم.
متن پیام طولانی است – خلاصه آن چنین است:
جناب حجت‌الاسلام مجاهد متعهد آقای هاشمی عزیز مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد. از بیمارستان پیام داد: «به رضاخان بگوئید من زنده هستم»، مدرس حالا هم زنده است، مردان تاریخ تا آخر زنده هستند، بدخواهان باید بدانند، هاشمی زنده است چون نهضت زنده است آمریکا و دیگر ابرقدرتها بدانند ملت ما زنده است… اینان نمی‌توانند شخصیت انسانی و اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند… پاسداران انقلاب و روسای آنان موظفند از این شخصیت‌ها‌ی ارزنده انقلاب حفاظت کنند، من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام تبریک می‌گویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت پیش رفت و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای متعال خواستارم» همچنان که ملاحظه می‌شود امام دراین متن کوتاه تعابیر بلند چون فرزند اسلام – مردان بزرگ تاریخ – مجاهد متعهد – شخصیت ارزنده انقلاب و آرزوی سلامت و ادامه خدمت ایشان را مطرح کرده‌اند.
مشابه این تعابیر درخصوص ایشان به‌مناسبت‌های دیگر هم نوشته‌اند و گفته‌اند.
سوم – درخصوص واگذاری مسئولیت به ایشان مسئولیت‌های متعدد و مهمی را چون نماینده امام در هیئت نفتی قبل از پیروزی انقلاب، عضو پنج نفره شورای انقلاب و بعد از انقلاب رسیدگی به وضع رادیو، جانشینی فرمانده کل قوا در مسئله جنگ و صدها مسئولیت دیگر به ایشان واگذار کردند که نشان از اعتماد امام به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی از دوران مبارزه تا پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی ایران دارد.
باتوجه به اینکه در مناسبت‌های مختلف به این مسئولیت اشاره شده است از تکرار آنها خودداری می‌کنم.
خبرنگار: جناب آقای هاشمی مطلب دیگری برای گفتن ندارید؟
هاشمی: مطلب بسیار است ولی فعلاً به همین مقدار اکتفا می‌کنم و سعی کردم مطالبی که خدمتتان عرض کردم مستند باشد، و من در این گفتگو از نظریه‌پردازی و تحلیل اجتناب کردم.
خبرنگار: از وقتی که اختصاص دادید. متشکرم
هاشمی: من هم از شما متشکرم.
*آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مقدمه کتابی امام خمینی را اینگونه توصیف کرده‌اند: «امام خمینی ابر رحمت الهی بود که خداوند کریم برای تحقق وعده‌های پیروزی مستضعفان بر مستکبران به مردم ایران، جهان اسلام و محرومان دنیا هدیه کرد تا در عصر انزوای دین از جامعه، باران امید در دلهای مایوس ببارد»
*نظرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درباره امام خمینی در کتابی بنام «امام خمینی به روایت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی» با نظارت گروه تاریخ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی جمع‌آوری و توسط موسسه چاپ و نشر عروج منتشر شده است
*آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، امام خمینی را اسلام‌شناسی به معنای وسیع از عقاید تا اخلاقیات، خداشناسی از مبدا تا معاد، جهان‌شناسی فلسفی، خدابینی عارف با مبنای عقیدتی اسلامی کاملاً مجتهدانه می‌دانست و معتقد بود که در طول دوران طلبگی و تحصیل و تحقیق خود با شخصیتی مثل امام که مجهز به آشنایی عمیق با مسائل اسلام باشد برخورد نکرده است
*آنچه از امام می‌شناسم و توجهی که به مردم و کوخ‌نشینان داشتند، اگر امروز بودند، از وضع کشور و گرانی‌ها بسیار رنج می‌بردند و حتماً برای آسایش و رفاه مردم جام زهر دیگری می‌نوشیدند
*امام خمینی در مورد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تعابیر بلند و پرمحتوایی دارند که در برخی از آنها در پیام طولانی امام به‌مناسبت ترور ناجوانمردانه آقای هاشمی رفسنجانی توسط گروه فرقان متبلور است

درباره ی admin2

همچنین ببینید

محمد هاشمی:اگر امام زنده بود تلگرام فیلتر نمی‌شد

محمد هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوالی درباره ضرورت مجوز به رسانه‌های صوتی و تصویری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *