عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است مدعیالعموم باید در موضوع تهدید به مرگ رئیسجمهوری ورود کند. او همچنین میگوید بازگشت به استراتژی دولت سازندگی میتواند در عبور از شرایط فعلی به کمک دولت بیاید.
روزنامه «آرمان» برای بررسی نحوه حضور رئیسجمهوری در مجلس، استیضاح وزرا و تحلیل چگونگی برونرفت از شرایط فعلی با محمد هاشمی رفسنجانی رئیس اسبق صداوسیما و عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام به گفتوگو پرداخته است.
هاشمی در ابتدا گفت: گرچه من به طور کامل جلسه سوال از رئیسجمهور را ندیدم، اما دیدن بخشهایی از سخنان رئیسجمهورکافی بود تا بتوان به تحلیلی در این باره رسید. در سخنان رئیسجمهور ۲ نکته وجود داشت؛ نخست اینکه بدانیم بحث سوال از رئیسجمهور جنبه سیاسی داشت یا جنبه تخصصی، کارشناسی و اقتصادی؟ اگر با این رویکرد به قضیه نگاه کنیم میتوان گفت؛ کسانی که دنبال جنبه سیاسی قضیه بودند و درصدد سیاسی کاری بودند انتظار داشتند که رئیسجمهور در برابر نمایندگان مجلس طوری قرار گیرد و مطالبی را بازگو کند که منجر به بیان شدن نقاط ضعف مجلس یا قوای دیگر نظام شود و مشکلات را به دیگران حواله دهد. اگر این رویه ادامه مییافت طبیعتا سیاسی کردن سوال توسط رئیسجمهور به نمایندگان نیز کشیده میشد و نمایندگان نیز مطالب را مطرح میکردند و چیزی شبیه آنچه در انتخابات شاهد بودیم رخ میداد، دودش به چشم همه میرفت. از طرف دیگر این اختلافات به مایه امیدی برای بیگانگان بهخصوص ترامپ و آمریکاییها بدل میشد. نگاه دوم جنبه تخصصی و کارشناسی است که به نظر من آقای دکتر روحانی در این عرصه خوب ظاهر شد از سیاسی کردن فضا پرهیز کرد و در زمین دشمن بازی نکرد و نمایندگان نیز تا حدودی در قواعد رعایت شده حرکت کردند. گرچه برخی اینگونه نبودند و آمارهای داده شده را بیاعتبار میکردند و تلاش داشتند که آمارهای رئیسجمهور را صوری و فارغ از حقیقت و واقعیت بخوانند. البته به نظر من در مجموع دشمن در آنچه که هدف گذاری کرده بود تا بتواند از این پرسش و پاسخها تفرقهای جدی میان صفوف ملت، مسئولان نظام و قوای ۳ گانه ایجاد کند شکست خورد و مجلس و رئیسجمهور دشمن را ناکام کردند که این جنبه مثبت قضیه بود. از نظر کارشناسی بحث آمار و ارقام اقتصادی بود که چون ورود ندارم به این مسائل وارد آن نمیشوم. به هر حال رئیسجمهور گزارشاتی داد که به نظر میرسید واقعگرایانه بود. نکتهای که قبلا مطرح کرده و همچنان بر آن تاکید دارم این است که ریشه مسائل امروز جامعه در دولت یازدهم یا دوازدهم نیست، بلکه ریشه اصلی این مشکلات به سال ۸۴ و دولت آقای احمدینژاد برمیگردد. وقتی که دولت رشد اقتصادی منفی ۷درصد را تحویل میگیرد، در طول ۸ سال اعلام میکنند که فقط ۱۰ هزار شغل ایجاد شده در برابر سالانه بیش از یک میلیون، مسالهای نیست که بتوان ساده از آن عبور کرد و ریشه در واقعیتها و گذشته دارد. بخشی از آن را آقای روحانی توانسته اصلاح کند، جهتها را تغییر دهد، رشد منفی اقتصادی را به رشد مثبت تبدیل کند که اینها واقعیتهای جامعه است. یا در حوزه اشتغال و…، البته سخنان آقای روحانی به نکات ابتدایی صحبتهای من باز میگردد و آغاز نابسامانیهای ارزی را از ۵ دی ماه ۹۶ دانستند. حوادثی که در مشهد و سپس سایر شهرها اتفاق افتاد و شعارهای ساختارشکنانهای مطرح شد و آمریکاییها و مخالفان کشور نیز در سطوح مختلف از این حرکت حمایت کردند. این حرف رئیسجمهور که ریشه مشکلات را به آن زمان ارتباط داد کاملا منطقی بود. از این جهت رئیسجمهور مسئولیتی در مقابل اینگونه حوادث ندارد چون دولت که آن حوادث را بهوجود نیاورده و باید بگردد و ببیند چه کسی حوادث مشهد را بهوجود آورد که موجب سرایت آن به سایر شهرها و ایجاد مشکلات بعد از آن شده است.
او درباره تاثیر ملاقات رئیسجمهور با مقام معظم رهبری در نحوه بیان مسائل از سوی روحانی، اظهار کرد: من اطلاعی از این موضوع ندارم و تحلیل خودم را بیان میکنم. حال اینکه ملاقات مقام معظم رهبری با رئیسجمهور چه تاثیری بر صحبتهای آقای روحانی داشته، ذهنیتخوانی نمیکنم. منتهی نکته مهم دیگری که در اینجا مطرح است؛ بخش زیادی از سخنان آقای روحانی الهام گرفته از سخنان امام(ره) بود. ما این اختلافات را در سالهای اول انقلاب هم داشتیم اما امام در یک جمله میگفت که همه با هم و هیچ وقت در اظهاراتش اشاره به همه با من نداشت. این یعنی امام وحدت و انسجام جامعه را بین همه مسئولان و مردم خواستار بودند. این مساله در صحبتهای آقای روحانی نیز مشهود بود که در شرایط حساس امروز زمانی نیز به شرط وحدت و همکاری میتوانیم از شرایط فعلی عبور کنیم. ساختارهای حاکمیت، قوای ۳گانه و همه دستگاهها برای کمک به مردم و اصلاح امور باید در کنار یکدهم؟؟ باشند. این مسائل از توصیههای امام بود. اینکه از این به بعد چه اتفاقاتی رخ دهد و هرکس چه کند؛ در زمین دشمن بازی کند یا بر محور منافع ملی عمل کند بستگی به جریانات سیاسی و مقامات دارد. جریاناتی مثل فیضیه قم یا دعای عرفه و تریبونهای دیگر بازی در زمین دشمن است. امید میرود که توجه همه بدین مساله باشد که دشمن در کمین است و میخواهد سوءاستفاده کند. ما در صورتی میتوانیم دشمن را ناکام کنیم که همه با هم باشیم و وحدت و انسجام داشته باشیم و منافع ملی را بر منافع حزبی، جریانی و گروهی ترجیح دهیم.
محمد هاشمی درباره لزوم برخورد با ریشههای هتک حرمت بزرگان نظام از مرحوم آیتا… هاشمی تا تهدید به مرگ رئیسجمهور هم گفت: طبعا انتظار و توقع جامعه این است که دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و قضائی با کسانی که این نوع کنشها و رفتارها را در جامعه انجام میدهند برخورد کنند، چراکه رئیسجمهور پس از رهبری بالاترین مقام کشور و مسئول قوه مجریه است. حال اگر رئیسجمهور تهدید میشود یا این نوع توهینها صورت میگیرد، طبیعتا مدعیالعموم نخستین کسی است که باید دنبال ریشه این حوادث برود و آنها را مجازات کند. اصولا در قانون مجازات اسلامی این وظیفه مدعیالعموم است که به قضیه رسیدگی کند و ریشهیابی کند. البته در این زمینه به همکاری نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نیز نیاز است و امیدواریم که عمل کنند. این نوع مسائل طبعا آثار سوئی در جامعه بر جای خواهد گذاشت و جبهه بندیهایی درست میکند که به نفع هیچکس نیست و دقیقا عمل بر محور برنامههای دشمن است.
او ادامه روند استیضاح نمایندگان را در شرایط کنونی به ضرر کشور دانست و ادامه داد: من معتقدم هر نوع استیضاح و امثال آن در جهت حل مشکل نیست. در صحبتهای رئیسجمهور و نمایندگان نیز کاملا مشخص بود که مشکلات فعلی کشور ارتباطی به یک وزراتخانه یا وزیر ندارد بلکه مشکلات جامع و بیشتر از این حرفهاست و ریشه، علل و عوامل اغلب مشکلات در جای دیگری است. از جمله این عوامل میتوان به کمبود منابع، تحریمها، عدم امنیت کافی برای سرمایهگذاری و… که به وزیر ارتباطی ندارد و مربوط به امروز و دیروز نیست، اشاره کرد. در شرایط فعلی که کشور با مشکلات عدیدهای مواجه است و نیاز به اتحاد و وحدت بیش از پیش احساس میشود طرح مسائلی چون استیضاح وزرا و خالی کردن دست دولت سهم مهلکی است. البته ضمن احترام به حقوق مجلس و نمایندگان این امر از حقوق آنها است، اما هر حقی را نباید هر زمان مطالبه کرد؛ بلکه باید وقت شناس بود و زمان را مدیریت کرد. اینکه چند نماینده به هر دلیل شخصی یا جناحی بخواهند وزیری را به استیضاح بکشند برای کشور ضرر دارد و دولت را در مضیقه قرار میدهد.
عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این سوال که چه پیشنهادی برای خروج از وضعیت فعلی کشور دارد، گفت: شرایط امروز کشور ما مقداری با شرایط زمان ریاست جمهوری مرحوم آیتالله هاشمی از جهاتی مشابه و از جهاتی متفاوت است. جهت تشابهی آن را میتوان در این مساله دید که وقتی آیتالله هاشمی رئیسجمهور شد پایان جنگ تحمیلی بود و قطعنامه را پذیرفته بودیم و در شرایطی که بسیاری از کشورها از صدام حمایت میکردند؛ جمهوری اسلامی صرفا حمایت مردم خود را داشت. زمانی که آقای هاشمی رئیسجمهور شد استراتژی سیاست خارجی خود را بر تشنج زدایی و همکاری مسالمتآمیز با کشورهای منطقه قرار داد. در سایه این استراتژی بسیاری از مشکلات حل شد. آن زمان خزانه خالی بود و ما فقط برای ۳روز گندم در سیلوها ذخیره داشتیم و تولیدی وجود نداشت. دولت نیز سرمایهای نداشت بدین جهت که قیمت نفت پایین بود و خیلی درآمد نفتی نداشتیم، اما در سایه سیاست خارجی آقای هاشمی دولت توانست همکاری کشورهای صنعتی و پیشرفته و همکاری کشورهای منطقه را جذب کند. آقای هاشمی با این کارها کشور را وارد مرحله سازندگی کرد و کل کشور به کارگاه سازندگی اعم از سد، نیروگاه، پتروشیمی، گاز، صنایع سنگین و غذایی تبدیل شد. این مسائل رونق گرفت و موجب شد تا فرصتهای شغلی فراوانی ایجاد شود. تورم و نرخ بیکاری پایین آمد و کشور رو به پیشرفت رفت. همه این مسائل با درایت آقای هاشمی و هماهنگی با رهبری بود که مسائل را با یکدیگر حل میکردند. با این سیاست توانستیم با بحران بعد از جنگ از لحاظ اقتصادی عبور کنیم و ارتباط خوبی را با جهان خارج برقرار کنیم. شرایط دولت آقای روحانی پس از برجام نیز دقیقا مثل شرایط پس از جنگ است. یعنی فضای مثبتی در نظام بینالملل بهوجود آمد و قراردادهای بزرگی مثل خرید هواپیما و خودروسازی و… بسته شد. شرکتهای زیادی برای حضور در ایران اعلام آمادگی و سرمایهگذاری کردند. منتهی به هر دلیلی این فضا مثل زمان آیتالله هاشمی طولانی ادامه نیافت و دیدیم که پس از ۲سال وضعیت به سابق بازگشت و با تحریم، حضور ترامپ و تهدیدهای وی موفق نشدیم که سیاست تشنجزدایی آقای هاشمی را ادامه دهیم تا کشور از این شرایط نجات یابد. البته همه چیز دست آقای روحانی نیست اما توصیه من به رئیسجمهور این است که برای خروج از مسائل و مشکلات فعلی راه حلی که در زمان مرحوم آیتالله هاشمی تجربه شده و خود آقای روحانی و مقام معظم رهبری در جریان هستند همان راه حل را ادامه دهند. تشنج زدایی در روابط بینالملل با حفظ منافع ملی باید در اولویت قرار گیرد، البته باید ابتدا منافع ملی را تعریف و حمایت کنیم، اما دنبال تشنج آفرینی نباشیم تا جهان بداند که ما به دنبال جنگ نیستیم. کشور ما منابع و ظرفیت گستردهای برای سرمایهگذاری خارجی دارد. ایرانیان قدرتمندی از لحاظ مالی در خارج از ایران حضور دارند که میتوانند در کشور موثر باشند. اگر این سیاست و استراتژی را پیاده کنیم، خواهیم توانست از مسائل عبور کنیم و به وضع مطلوب برسیم.
هاشمی صحبتهای خود را اینطور پایان داد: مشکل عمده مردم اقتصادی است، البته نمیگویم مسائل فرهنگی و اجتماعی اهمیتی ندارند اما مادر همه مشکلات حوزه اقتصاد است. برای رفع این مسائل نیاز به سرمایهگذاری است. سال ۹۵ بود که دولت برنامهای را اعلام کرد برای ایجاد فرصتهای شغلی که پاسخگوی بخشی از نیازهای جامعه بیکاران باشد. برآوردی که انجام شد باید ۵۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری صورت میگرفت که این تعداد فرصت شغلی برای مردم ایجاد شود و شرایط بیکاری حل و مشکلات مردم حل شود. این ۵۰ هزار میلیارد میتواند از ۳ مبدأ قابل تامین باشد. نخست بخش خصوصی؛ ما بخش خصوصی قدرتمندی تاکنون نداشتهایم که بتواند این رقم را سرمایهگذاری کند. دوم از طریق جذب سرمایهگذار خارجی که در این مورد نیز شرایط عمومی کشور به لحاظ برخی مسائل بهگونهای نبود که بتوانیم سرمایهگذار خارجی را برای فعالیت در کشور ترغیب کنیم. منبع سوم دولت است که دولت نیز مسلما چنین منابعی ندارد که ۵۰ هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری کند. زمانی که این سرمایهگذاری صورت نگرفت این مسائل انباشته شد. راه اینکه به مردم خدمت کنیم تا در هر خانواده یک عضو شغل مولد داشته و درآمد مولدی داشته باشد سرمایهگذاری اقتصادی است. حال اینکه این مساله میتواند اتفاق افتد به زعم من در فضای پُر تنش و ناآرام نمیتوانیم به این مهم دست یابیم، اما ارتباط صحیح و تعامل میتواند کلیدی برای جذب سرمایه و ایجاد مشاغل مولد و رضایتمندی مردم باشد.