آرمان ملی- احسان انصاری: شهادت ناگهانی آقای ابراهیم رئیسی فضای کشور را به سمت یک انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام سوق داده به شکلی که پس از پایان پنج روز عزای عمومی به مناسبت درگذشت رئیسجمهور شاهد آغاز رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری هستیم. در این زمینه نامهای زیادی نیز برای حضور در انتخابات آینده مطرح میشوند.
نامهایی که هنوز درباره حضور یا عدم حضور خود در انتخابات تأییدیه یا تکذیبیهای صادر نکردهاند.نکته مهمی که درباره انتخابات آینده وجود دارد این است که جریانهای دیگر جز اصولگرایی به چه میزان شرایط حضور در رقابتهای انتخاباتی را خواهند داشت و نهادهای نظارتی چه رویکردی نسبت به گزینههای حداکثری آنها خواهد داشت؟ تنها در چنین شرایطی است که میتوان یک انتخابات رقابتی را بین جریانهای سیاسی مشاهده کرد در غیر این صورت رئیسجمهور بعدی کشور را نیز باید یک اصولگرا قلمداد کرد. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی روزهای سرنوشت ساز پیش روی با محمد هاشمی رفسنجانی، برادر آیت ا… هاشمی و رئیس پیشین صداوسیما گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
*با شهادت آقای رئیسی فضای سیاسی کشور در حالی وارد فاز انتخاباتی شده که جریانهای سیاسی از آمادگی کافی برخوردار نیستند. این در حالی است که در گذشته جریانهای سیاسی از یک سال قبل از انتخابات فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز میکردند. در شرایط کنونی جریانهای سیاسی در این مدت کوتاه با چه رویکردی وارد مبارزات انتخاباتی خواهند شد؟
واقعیت این است که ما در شرایط کنونی در وضعیت حساس و خاصی از نظر سیاسی قرار گرفتهایم.اتفاق مهمی که در شرایط کنونی رخ داده این است که جریان اصولگرایی از درون دچار بحران شده است. قوه مجریه از بسیاری جهات حائز اهمیت است و هنگامی که رئیسجمهور از دنیا میرود ادامه روند آن به راحتی امکان پذیر نیست. نکته دیگر اینکه فرصت ۵۰ روزه برای انتخاب رئیسجمهور جدید فرصت کافی برای برنامه ریزی جریانهای سیاسی نیست و بلکه فرصت کمی است که نمیتوان یک چشم انداز مشخص را طراحی کرد. این در حالی است که برنامهها برای اجرایی شدن نیاز به منابع مالی و نیروی انسانی دارد که بتوان برنامهها را پیش برد. در شرایط کنونی از نظر منابع مالی و نیروی انسانی در جریان اصولگرایی یک سردرگمی وجود دارد. در روزهای پس از حادثه و درگذشت آقای رئیسجمهور همه به خصوصیات اخلاقی آقای رئیسی و دلایل حادثه میپرداختند و کمتر به برنامههای آینده برای مدیریت کشور اشاره میشد که به نظر میرسد در روزهای آینده به مرور زمان این اتفاق نیز رخ بدهد.
افرادی هستند که بتوانند به عنوان رئیسجمهور آینده انتخاب شوند اما با آقای رئیسی تفاوت دارند. به هر حال آقای رئیسی دارای ویژگیهای اخلاقی و اجرایی خاصی بودند. آقای رئیسی در دورانی که مسئولیت داشتند تلاش میکردند مردمی و صادق باشد و در زمینه پاسخگویی به مردم نیز اهتمام جدی داشتند. از سوی دیگر از تکبر و غرور نیز به دور بودند و به همین دلیل در بین گزینههای دیگری که در جریان اصولگرایی وجود دارد ویژگیهای متمایزی داشتند
*در شرایط کنونی مهمترین سوال افکار عمومی جامعه این است که نهادهای تا ثیرگذار در انتخابات از جمله شورای نگهبان مانند انتخابات۱۴۰۰ عمل خواهد کرد که چهرههای تحول خواه نتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند و یا شرایط تغییر خواهد کرد. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
این سوالی است که شورای نگهبان باید به آن پاسخ بدهد و در آیندهای نزدیک نیز مشخص خواهد شد که تصمیم شورای نگهبان برای حضور چهرههای مختلف از جریانهای سیاسی به چه صورت خواهد بود. شواهد وقرائن و آنچه در رسانهها مطرح میشود فعلا شرایطی را نشان نمیدهد که جریانهای سیاسی دیگر نیز در انتخابات با کاندیدای حداکثری حضور داشته باشند و بلکه بیشتر گمانه زنیها حول جریان اصولگرایی و گزینههایی است که این جریان برای انتخابات معرفی خواهد کرد. برخی حتی عنوان میکنند که یکدستی قدرت که در سالهای اخیر وجود داشته و همه قوا در اختیار یک جریان سیاسی قرار داشته همچنان حفظ خواهد شد و این روند تغییر پیدا نخواهد کرد. اگر این وضعیت ادامه داشته باشد بعید به نظر میرسد که جریانهای دیگر سیاسی نیز مانند انتخابات۱۴۰۰ بتوانند با چهرههای تأثیرگذار خود در رقابتهای انتخاباتی مشارکت داشته باشند. از سوی دیگر در جریان اصلاحات و اعتدالگرایان نیز تاکنون کسی به صورت رسمی اعلام کاندیداتوری نکرده و اسامی که مطرح میشود پس از مدتی یا تکذیب میشود و بیشتر در حد گمانه زنی است. هنوز نیز مشخص نشده که مسئولان کشور به دنبال برگزاری یک انتخابات پرشور و با مشارکت بالا هستند و یا بیشتر به دنبال جایگزینی برای آقای رئیسی هستند؟اگر قرار باشد رئیسجمهور آینده جایگزینی برای آقای رئیسی باشد باید آن را در جریان اصولگرایی جست وجو کرد. نکتهای که در این زمینه وجود دارد این است که در شرایط کنونی فردی که ویژگیهای آقای رئیسی را داشته باشد وجود دارد؟ افرادی هستند که بتوانند به عنوان رئیسجمهور آینده انتخاب شوند اما با آقای رئیسی تفاوت دارند. به هر حال آقای رئیسی دارای ویژگیهای اخلاقی و اجرایی خاصی بودند. آقای رئیسی در دورانی که مسئولیت داشتند تلاش میکردند مردمی و صادق باشد و در زمینه پاسخگویی به مردم نیز اهتمام جدی داشتند. از سوی دیگر از تکبر و غرور نیز به دور بودند و به همین دلیل در بین گزینههای دیگری که در جریان اصولگرایی وجود دارد ویژگیهای متمایزی داشتند.
*در طول سه سال گذشته در زمینه اقتصادی وسیاست خارجی با چالشهایی مواجه بوده ایم که ادامه این روند همچنان همراه با چالشهایی است. در چنین شرایطی اگر رئیسجمهور بعدی نیز بخواهد از همین روشها استفاده کند با مشکل مواجه میشود و اگر قصد داشته باشد در مدیریت کشور تغییر رویه بدهد با مخالفت طیف تندرو جریان راست مواجه خواهد شد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
واقعیت این است که عملکرد سه ساله آقای رئیسی تحت تأثیر حادثهای قرار گرفته که منجر به شهادت ایشان شده است. امروز اگر به رسانههای گروهی دقت کنیم متوجه میشویم که همگی تحت تأثیر این اتفاقات تنها به ویژگیهای شخصیتی آقای رئیسی توجه میکنند و فضای نقد و ارزشیابی عملکرد ایشان در سه سال گذشته وجود ندارد. در روزهای پس از درگذشت آقای رئیسی همه در حال تعریف و تمجید از ایشان و عملکرد دولت سیزدهم بودهاند.البته این اتفاق طبیعی است و در هر کشوری میتواند رخ بدهد. واقعیت این است که شرایطی موجود میتواند برای اصولگرایان به عنوان یک فرصت نیز قلمداد شود. دلیل این موضوع نیز این است که دیگر کسی به دنبال نقد و تحلیل عملکرد دولت سیزدهم نمیرود و بلکه بیشتر برنامههای کاندیدای انتخاباتی معطوف به آینده خواهد بود. نکته دیگر اینکه اصولگرایان تلاش خواهند کرد از کسانی که در روزهای اخیر در مراسمهای مختلف تشییع جنازه رئیسجمهور و همراهان ایشان مشارکت داشتند که حضور گستردهای نیز بود در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری نیز بهره ببرند. در واقع اصولگرایان تلاش خواهند کرد این حضور تنها در مراسم تشییع نباشد و بلکه در فضای انتخاباتی نیز شاهد چنین حضوری باشند.
*با توجه به اینکه در انتخابات مجلس اخیر طیف تندرو جریان راست در مجلس حضور دارد و فضای اصولگرایی نیز در سالهای اخیر بیشتر به سمت تندروی حرکت کرده به چه میزان این احتمال وجود دارد که رئیسجمهور بعدی نیز از طیف رادیکال این جریان انتخاب شود؟
در شرایط کنونی کسی که به ویژگیهای آقای رئیسی نزدیک باشد در جریان اصولگرایی وجود ندارد و یا حداقل از نظر من چنین وضعیت وجود دارد. افرادی در این جریان هستند که از شانس پیروزی در انتخابات برخوردار هستند اما از همه ویژگیهای آقای رئیسی برخوردار نیستند. استراتژی اصولگرایان در انتخابات آینده این خواهد بود که از جمعیتی که برای تشییع جنازه آقای رئیسی به خیابانها آمدند در راستای حضور در انتخابات و حمایت از کاندیدای مورد نظر خود استفاده کنند. من اظهارنظری از آقای خاتمی شنیدم که ایشان عنوان کرده بودند جریانی که کاندیدای انتخاباتی ندارد انگیزهای هم برای حضور در انتخابات ندارد. مفهوم این سخن این است که اگر اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در انتخابات نامزدی نداشته باشند به صورت طبیعی انگیزهای نیز برای حضور در انتخابات نخواهند داشت. این در حالی است که تنها راهی که میتواند انتخابات آینده را به یک انتخابات پرشور تبدیل کند این است که جریانهای سیاسی از انگیزه کافی برای حضور در انتخابات برخوردار باشند و این انگیزه نیز تنها با تأیید نامزدهای انتخاباتی آنها به وجود خواهد آمد. در حقیقت رقابت در انتخابات آینده باید در عمل صورت بگیرد و نه به صورت اسمی و روی کاغذ. در نظامهای مبتنی بر دموکراسی و مردمسالاری همواره این نکته که رقابت به صورت جدی بین جریانهای سیاسی وجود داشته باشد همواره به عنوان یک اصل اساسی شناخته میشود. از سوی دیگر باید شرایطی هم سطح برای جریانهای سیاسی در نظر گرفته شود و شرایط به شکلی نباشد که از یک جریان گزینههای مطرح در انتخابات حضور داشته باشند و در مقابل از جریانهای دیگر افرادی حضور داشته باشند که جز گزینههایی باشند که از سابقه اجرایی و شهرت کافی برخوردار نباشند.