محمد هاشمی: «شاهدیم که اظهارات آقای روحانی با واکنشهای بسیار همراه میشود.این را هم در نظر داشته باشید که بخشی از واکنشها میتواند انگیزه جناحی و گروهی داشته باشد.»
وضعیت اقتصادی مملکت و معیشت مردم به جایی رسیده که دیگه حتی نمیتوان نسخه «اشکنه بخورید» یا «کمتر بخورید» و «با دست بمالید» پیچید. آنطور که میگویند جنگ اقتصادی است و باید به اندازه روزگار جنگ توقع داشت. با همین نگاه است که آقای روحانی ژاپن را مثال زده و میگوید: «بعد از جنگ جهانی دوم ژاپنی ها گفتند دیگر روزی هشت ساعت نباید کار کنیم. جنگ شده، ویرانی شده، باید کشورمان را آباد کنیم. هشت ساعت کار می کنیم پول می گیریم، ۴ ساعت، ۵ ساعت هم مجانی کار می کنیم. باید این کار را کرد، چاره ای نیست. همه ما مسئولیم».
به گزارش «آزادی»، این اظهارات رئیس جمهور اما با واکنشهای نسبتا تندی در فضای مجازی همراه شد و برخی از مسئولان نیز در نقد آن سخن گفتند. مثلا میرزایی نکو، عضو کمیسیون اصل نود مجلس گفته بود «مسئولان کشوری و لشکری اعلام کنند یک سوم حقوقشان را به خزانه کشور بازخواهند گرداند با این اقدام به جامعه اعلام کردهاند، اگر میگوئیم در تأمین منابع کشور مشکل وجود دارد، خودمان برای حل این مشکل از زندگی شخصیمان گذشت میکنیم».
ادامه دار شدن انتقادات کاربران فضای مجازی از روحانی موجب شد که مشاور وی به دفاع برخواسته و در صفحه توییتر خود بنویس: «فرمایشات دکتر روحانی چراغی است در تاریکی. ولی افسوس. همان طور که تئوری ژاپن اسلامیِ امیرکبیر ایران را به باد تمسخر گرفتند، این هم به همان روز دچار خواهد شد.» موج انتقادات از حرفهای روحانی آنقدر بلند بود که آشنا هم پا پس بکشد و توییت خود را حذف کند.
از آنجا که انتقادات و یا حتی تعریف و تمجدیدها در فضای مجازی تا زمان رسیدن خبر جنجالی بعد پایدار است، تب واکنش نشاندادن به حرفهای روحانی هم خوابید اما سوال اصلی همچنان باقی است. چرا این حرفها در جامعه خریدار ندارد؟ و چرا هر وقت یکی از مقامات مسئول یا چهرههای سیاسی و مذهبی چنین حرفهایی میزند گویی که نمک به زخم پاشیده باشد، فریاد اعتراض مردم بلند میشود. مگر این مردم همانهایی نیستند که هشت سال جنگ را تحمل کرده و در آن شرایط سخت خم به ابرو نیاوردند؟! بسیاری کارشناسان و جامعهشناسان تغییر رویکرد مردم نسبت به مجموعه حاکمیت را ناشی از تغییر رویکرد حکامیت نسبت به مردم و نتیجه ایجاد شکاف میان این دو بخش میدانند. برخی از سیاسیون اما خوشبینتر بوده و هنوز هم معتقدند که شکاف پدید آمده آنقدرها هم عمیق و قابل توجه نیست.
محمد هاشمی، فعال سیاسی اصلاح طلب یکی از همین سیاسیون است. او در گفتوگو با «آزادی» واکنشها به حرفهای روحانی را ناشی را مسائل فرهنگی دانست و گفت: « این عمدتا به مسائل فرهنگی بر می گردد. در ژاپن فرهنگ کار بسیار قوی است و اتلاف وقت ندارند، نظمی که ژاپنیها دارند در دنیا کم نظیر است. فرهنگ ما در ایران اما خیلی فرهنگ کار و تلاش نیست. مخصوصا بعد از انقلاب و بعد از دولت آقای احمدی نژاد که با بحث یارانه و پول مجانی شرایط خاصی ایجاد شد. شرایطی که در نتیجه آن روستاها تخلیه شد و حاشیه نشینی گسترش پیدا کرد و برخی از مردم به همان مبلغ ناچیز یارانه اکتفا کردند».
وی با تاکید بر اینکه «تغییر فرهنگ زمان میبرد و یکشبه ممکن نیست» گفت: «برای همین شاهدیم که اظهارات آقای روحانی با واکنشهای بسیار همراه میشود و حتی برخی از نمایندگان هم ممکن است انتقاد کنند. این را هم در نظر داشته باشید که بخشی از واکنشها میتواند انگیزه جناحی و گروهی داشته باشد. به هر حال در این کشور گروههای سیاسی مختلفی داریم. برخی مخالف، برخی منتقد و … هستند لذا وقتی مسئولی صحبت میکند، جریان سیاسی بی تفاوت یا مخالف او واکنش نشان میدهد».
هاشمی در ادامه گفت: « توجه داشته باشید که ما ایدهها و مسائل متناقضی را از بخشهای مختلف طرح میکنیم. مثلا در بالاترین سطوح نظام همیشه بحث ساده زیستی را طرح می کنم اما از طرف دیگر در تلویزیون و سینما لوکس ترین خانه و زندگیها به نمایش درمیآید. به عبارتی همسویی در تبلیغات ما وجود دارد و باعث میشود که ما یک رویکرد فرهنگی منسجم نداشته باشیم».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این پرسش که آیا تغییر رفتار مردم در برابر سختیها در مقایسه با سالهای گذشته نشانه ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت نیست؟ گفت: «نشانه شکاف را میتوان در مسائل سیاسی دید که بحث دیگری است. من این موضوع واکنشها به اظهارات روحانی یا امثال آن را ناشی از مسائل فرهنگی میدانم. در زمان جنگ وضع فرق میکرد. وقتی رادیو و تلویزیون اعلام میکرد که در جبههها نیاز به نیرو داریم آنقدر مردم مراجعه میکردند که دیگر میگفتند تبلیغات را قطع کنید. در همه مساجد خانمهایی را مدیدیم که داوطلبانه در حال تهیه لباس، خوراک و … برای جبههها هستند و یا من بارها شاهد بودم که کسانی به آیت الله هاشمی به عنوان فرمانده جنگ پول میدادند برای صف در جنگ. انشاالله که حالا جنگ نشود تا ببینم دوباره این شرایط تکرار می شود یا خیر اما من معتقدم که شکاف موجود به قدری نیست که مردم از نظام دفاع کنند. درست که مردم انتقادات و مخالفتهایی دارند. درست است که حالا در مسائل کوچک مثل کمبود یک کالا میبینیم مردم صف میکشند تا بخرند و احتکار کنند و این عکس وضعیت در دوران جنگ است اما اینها لزوما به معنای شکاف عمیق میان مردم و حاکمیت نیست.»